هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست
تو پاره ای از شعور جهانی
هم پاره ای از شعور جهان است
پس پاره ای از وجود توست
یک لیوان دیگر هم، یک لیوان دیگر هم . . .
پس هر آنچه در مسیر زندگی تو قرار می گیرد
در ذات خود دریاست، در ذات خود توست.
بخشی از وجود توست.
هر نشانه ای از عدم تعادل را در تو بر می انگیزند
اساتید تو هستند، چرا که
به تو یادآوری می کنند که هنوز حتی بر
خودت تسلط نداری.
به آنها اظهار ارادت کن و بیاموز.
به پاره های وجودت. آنگاه
برای تمام جهان هیچ راهی جز عشق ورزیدن
به تو باقی نمی ماند.
آمده است که به تو چیزی بیاموزد
چنانکه تو آمده ای که بیاموزی و بیاموزی
پس شایسته شو تا بیاموزی و بیاموزی
که بی هدف نیامده ام.
از خود بپرس گاهی، که من برای چه اینجا هستم.
چنان که من می پرسم که تو برای چه آمده ای.
که تو چه چیزی برای من آورده ای.
مشکلات و راه حل ها همه ریشه در درون تو دارند
پس تنها به درون خود توجه کن
و برای تغییر زندگی تنها کافیست سمت نگاهت را تغییر بدهی
پس به چیزهای خوشایند نگاه کن.
زمان و مکان. بی پایان. و در هر لحظه در هر
مکان حاضر. جسم تو تنها وسیله ایست که در
آن تجلی می یابی. و همه اشیای جهان چنینند.
هرگز حقیقت وجودی خود و دیگران را فراموش نکنیم.