عشق ورزیدن

        هر چیزی در این جهان دارای شعور است پس

هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست

        هرچیزی پاره ای از شعور جهان است، پس

تو پاره ای از شعور جهانی

       هر آنچه در مسیر زندگی تو قرار می گیرد

 هم پاره ای از شعور جهان است

پس پاره ای از وجود توست

        یک لیوان از آب دریا، در ذات، خود دریاست
       
         یک لیوان دیگر هم، یک لیوان دیگر هم . . .

          پس هر آنچه در مسیر زندگی تو قرار می گیرد

        در ذات خود دریاست، در ذات خود توست.
 
           بخشی از وجود توست.

        آنها که خشم، تنفر، حسرت، اندوه، سرخوردگی و

 هر نشانه ای از عدم تعادل را در تو بر می انگیزند

 اساتید تو هستند، چرا که 
       
     به تو یادآوری می کنند که هنوز حتی بر

 خودت تسلط نداری.

به آنها اظهار ارادت کن و بیاموز.

        عشق بورز. عشق بی قید و شرط.

 به پاره های وجودت. آنگاه

برای تمام جهان هیچ راهی جز عشق ورزیدن

 به تو باقی نمی ماند.

        هرچیزی که در مسیر زندگی تو قرار می گیرد

 آمده است که به تو چیزی بیاموزد

چنانکه تو آمده ای که بیاموزی و بیاموزی

پس شایسته شو تا بیاموزی و بیاموزی

        من بخشی از وجود توام. پاره ای از تو.

 که بی هدف نیامده ام.

از خود بپرس گاهی، که من برای چه اینجا هستم.

چنان که من می پرسم که تو برای چه آمده ای.

که تو چه چیزی برای من آورده ای.

        خوشبختی و بدبختی، موفقیت و شکست و

مشکلات و راه حل ها همه ریشه در درون تو دارند

پس تنها به درون خود توجه کن

و برای تغییر زندگی تنها کافیست سمت نگاهت را تغییر بدهی

پس به چیزهای خوشایند نگاه کن.

        تو در ذات وجودی لایتناهی هستی. فارغ از

 زمان و مکان. بی پایان. و در هر لحظه در هر

 مکان حاضر. جسم تو تنها وسیله ایست که در

 آن تجلی می یابی. و همه اشیای جهان چنینند.

هرگز حقیقت وجودی خود و دیگران را فراموش نکنیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد