-
گناه مقدس
سهشنبه 17 آبانماه سال 1384 01:20
-
زبانم را نمی فهمی
دوشنبه 16 آبانماه سال 1384 14:30
-
برای عزیزترینم
دوشنبه 16 آبانماه سال 1384 01:29
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست حوصله ای نیست سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست دیدیت که از خانه خرابان جهانم بر سقف فرو ریخته دست مرا مشغله ای نیست در حسرت دیدار تو آواره ترینم هر چند که تا منزل تو فاصله نیست فاصله ای نیست
-
دست نوشته بتهوون پیدا شد
یکشنبه 15 آبانماه سال 1384 00:46
» دست نوشته بتهوون پیدا شد در خبرهای شنبه داشتیم که یک قطعه موسیقی دست نویس از لودویگ وان بتهوون که شامل یکی از انقلابی ترین آثار اوست، توسط یک کتابدار که به تمیز کردن قفسه های کتابخانه یک مدرسه علوم دینی در پنسیلوانیا مشغول بود، کشف شد؛ این قطعه مدتی بیش از یک قرن بود که مفقود شده بود. عقیده متخصصین بر این است که این...
-
شب عشق
یکشنبه 15 آبانماه سال 1384 00:11
-
تقدیم به تو وعیدت مبارک
شنبه 14 آبانماه سال 1384 23:47
-
آواز چگور
شنبه 14 آبانماه سال 1384 22:59
آواز چگور وقتی که شب هنگام گامی چند دور از من نزدیک دیواری که بر آن تکیه می زد بیشتر شبها با خاطر خود می نشست و ساز می زد مرد و موجهای زیر و اوج نغمه های او چون مشتی افسون در فضای شب رها می شد من خوب می دیدم گروهی خسته از ارواح تبعیدی در تیرگی آرام از سویی به سویی راه می رفتند احوالشان از خستگی می گفت ، اما هیچ یک...
-
وداع
دوشنبه 25 مهرماه سال 1384 02:11
میروم خسته وافسرده وزار سوی منزلگه ویرانهُ خویش بخدا میبرم از شهر شما دل شوریده ودیوانه خویش میبرم تا که در آن نقطهُ دور شستشویش دهم از رنگ گناه شستشویش دهم از لکهُ عشق زینهمه خواهش بیجا و تباه میبرم تا ز تو دورش سازم زتو ٬ ای جلوهُ امید محال میبرم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال ناله میلرزد ٬می رقصد اشک آه...
-
پیر طریقت
شنبه 23 مهرماه سال 1384 03:48
مرا پیرطریقت ٬ جز علی نیست که هستی را حقیقت جز علی نیست مبین غیر از علی ٬ پیدا و پنهان که در غیب وشهادت جز علی نیست مجو غیر از علی٬ در کعبه ودیر که هفتادو دو ملت جز علی نیست چه باک از آتش دوزخ که در حشر قسیم نار وجنّت جز علی نیست اگر کفر است اگر ایمان ٬ بگو فاش که در روز قیامت جز علی نیست اساس هر دو عالم٬ بر محبّت بود...
-
عاشق یعنی چی
سهشنبه 19 مهرماه سال 1384 03:27
عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی در جهان رسوا شدن عشق یعنی مست و بی پروا شدن **************************** عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هرچه...
-
عشق به تو
سهشنبه 19 مهرماه سال 1384 02:31
تو صفا دِه عشق و ٬ وفای منی تو فرشته ی بام وسرای منی تو نمکزنِ شور و نوای منی تو بقا ٬ تو نشانِ بقای منی تو دلیل وجود خدای منی * تو برون ز تصّرف آب و گلی تو نشاطِ روان ٬ تو فروغ دلی تو بدیده مَهی ٬ تو به سینه گُلی تو تجسّم عشق و صفای منی تو دلیل وجود خدای منی
-
جان جانانم علی
سهشنبه 19 مهرماه سال 1384 00:13
جان مرا جانان علی ٬ هجر مرا پایان علی دردِ مرا درمان علی ٬ جانم علی جانم علی ای جان جانانم علی از مهر تو دارم نشان ٬ عشق رُخت دارم به جان نام تو دارم بر زبان ٬ جانم علی جانم علی ای جان جانانم علی من عاشق و تو دلرُبا٬ من بینوا تو پادشا شاها نظر کن بر گدا ٬ جانم علی جانم علی ای جان جانانم علی مهر جبین من توی ٬ نقش نگین...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 مهرماه سال 1384 16:18
فرق عشق و دوست داشتن!!؟؟؟(۲) ● عشق همواره با شک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر ................. عشق بینایى را مى گیرد و دوست داشتن مى دهد ............... عشق هر چه دیرتر مى پاید کهنه تر مى شود و دوست داشتن نوتر ............... از عشق هر چه بیشتر مى نوشیم سیراب تر مى شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 مهرماه سال 1384 14:31
-
چه باید کرد؟
جمعه 15 مهرماه سال 1384 18:22
چه باید گفت؟ چه باید کرد اگر در کسوت من شورو حالی نیست اگر مارا پشیزی هم نمی گیرد اگر از غرش رعد تفنگم٬ ماده آهویی نمی ترسد هلا ای ظلمت سنگین هلا ای عشق بی پایان چه باید کرد؟ چه باید کرد اگر تا انتهای دشتها خالیست چه باید کرد اگر با شادیم دیگر سرود آشنایی نیست اگر بر تپه ها گلگشت یاران در بهاران نیست اگر تا سینه گندم...
-
برای توست ای یاور تنهای هایم
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1384 18:29
مرا در سینه پنهان کن رهم ده در دل پر مهر واحساست مرا مگذار تنها ای دلیل راه امیدم بهشتم ، آسمانم ، شعر جاویدم مرا بگذار تا زنجیری زندان غم باشم برایت قصه ها خوانم بپایت شعرها ریزم مرا بگذار تا مستانه در پای تو آویزم مرا در دیده پنهان کن که شبها تا سحر روُیای آن چشم سیه گردم مرا بگذار تا دور از تو ای هستی تبه گردم...
-
بی تو ای شادیم
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1384 17:29
بی تواز دست رفته ام بی تو ساز شکسته ام بی تو بی تو از پشت این دریچه سبز افق زرد خسته ام بی تو بی تو من در خلیج چشمانت نی در گِل نشسته ام بی تو بی تو در فصل زعفرانی عمر بی تو ٬ بی تو ٬ شکسته ام بی تو .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1384 02:12
پربودم و سیر بودم و سیر آب و لذتم تنها این که آری کارم سخت است و دردم سخت و از هر چه شیرینی و شادی و بازی است محروم اما این بس که می فهمم ! خوب است احمق نیستم . دکتر علی شریعتی
-
مرگ
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 01:55
مرگ به ما مربوط نیست چون تا زمانی که ماهستیم مرگ نیست وزمانی که مرگ می آید ما دیگر نیستیم وهیچ مرده ای نمی گوید من چرا مرده ام .
-
برای توست فقط تو ای یاور تنهایی هایم
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 01:51
ای نازنینم تو که صحبت از بی وفایی میکنی ممکن است تو درتمام دنیا فقط یک نفر باشی ولی برای بعضی آدم ها تمام دنیا هستی.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 01:36
دورترودیرتر روزی از روزها، شبی ازشبها، خواهم افتادوخواهم مرد، اما می خواهم هرچه بیشتربروم. تاهرچه دورتربیفتم، تاهرچه دیرتربیفتم، هرچه دیرترودورتربمیرم. نمی خواهم حتی یک گام یایک لحظه، پیش ازآنکه می توانسته ام بروم وبمانم، افتاده باشم وجان داده باشم، همین. دکترعلی شریعتی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 مهرماه سال 1384 21:09
-
روز بیاد ماندنی
یکشنبه 10 مهرماه سال 1384 20:03
چه زیباست ؛ گل سرخ من چقدر دوست داشتنیست صدای گل سرخم امروز چقدر زیبا بود چقدر غرور داشت همچون سرو سر به فلک داشت ایستاده وزیبا با من سخن میگفت با آن لحجه ی قشنگش دلم را بلرزه انداخت گل سرخ من با من حرف زد با من حرف زد باور نمی کردم که آیا اوست که با من سخن می گوید نه امکان ندارد تمامی تنم سُست شده بود زبانم خوشک شده...
-
خاطره تو ست
شنبه 9 مهرماه سال 1384 20:28
به نام خالق هنر وعشق؛ به نام خلق کنندهّ زیبایها ؛ به نام پیوند دهنده قلب ها سلام سلامی گرم به همچون گرمای عشق ؛عشقی که هنرزیبایی های خالق در آن موج میزند وپیوند میدهد قلب ها را بی هیچ ارتباطی نمیدانم از کجا شروع کنم یا از چه بگویم ؛ شاید بهتر است از آن شب بگویم شبی بی پایان ؛با دلی خسته همچون کبوتری زخم خورده ؛زخمی...
-
تقدیم به شادان
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1384 03:04
دارم از تو مینویسم از تو که با نگاهت به من روشنایی میدهی دارم ازتو مینویسم از تو که با قلبت به من عشق می ورزی دارم از تو مینویسم ازتو که با قلمت خود را به من نشان دادی دارم از تو مینویسم از تو که با تمام وجودت به من پرواز را یاد دادی پرواز با عشق را عشقی گهر بار دارم از تو مینویسم از تو که دیدن دنیا را به من آموخت...
-
با تقدیم به شادان
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1384 02:30
آنها که خانه های شیشه ای دارند نباید بسوی خانه دیگران سنگ پرتاب کنند
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 مهرماه سال 1384 14:35
نگاه می کنم نمی بینم چشم مرا هوای تو پر کرده گوش می کنم نمی شنوم گوش مرا صدای تو پر کرده ای چشم من بدون تو نا بینا ای گوش من بدون تو ناشنوا با من بمان همیشه بمان با من با من بمان همیشه بمان با من
-
ببین چه حالی دارم
سهشنبه 5 مهرماه سال 1384 14:00
-
برای توست فقط تو ای یاور تنهایی هایم
سهشنبه 5 مهرماه سال 1384 03:46
-
تقدیم به بی وفایان
سهشنبه 5 مهرماه سال 1384 02:32
گل سرخی باو دادم، گل زردی به من داد...! برای یک لحظه ی ناتمام، قلبم از طپش افتاد.. با تعجب پرسیدم: مگر از من متنفری؟! گفت:نه باور کن، نه! ولی تورا چون واقعآ دوست دارم، نمی خواهم پس از آنکه کام از من گرفتی، برای پیدا کردن گل زرد ،زحمتی به خود هموار کنی...