چه باید گفت؟
چه باید کرد
اگر در کسوت من شورو حالی نیست
اگر مارا پشیزی هم نمی گیرد
اگر از غرش رعد تفنگم٬ ماده آهویی نمی ترسد
هلا ای ظلمت سنگین
هلا ای عشق بی پایان
چه باید کرد؟
چه باید کرد اگر تا انتهای دشتها خالیست
چه باید کرد اگر با شادیم دیگر سرود آشنایی نیست
اگر بر تپه ها گلگشت یاران در بهاران نیست
اگر تا سینه گندم ها نمی رویند
چه باید گفت
چه باید کرد...؟
دگر پابند گلسرخ نیستم من نیستم دیگر
دگر در سینهُ گل سرخم سرودعشق را نمیجویم
دگر با نامهربانان دل نمیبندم
که دنیا با دل مجنون نکرداین٬ هرچه با من کرد
که دنیا تیشهُ فرهاد را بر ریشه من زد
دگر این دل نبندم بر توای شادان من٬ ای تو لیلی تو شیرین ٬
جان من
نمی بینی که قلب من شقایق نیست
چه باید گفت ٬ چه باید کرد
شایان
جمعه 15 مهرماه سال 1384 ساعت 06:22 ب.ظ
salam aziz tar az janam to hanoo z hamoonii hastii ke boodii baram nemiikhaham bare diiger dar veblaget in kalam ra bebiinam
هیچ .. فقط سکوت.. همین.!!